مادی و مانا

ساخت وبلاگ
نامه چارلی چاپلین به دخترش ژرالدیندخترم ژرالدین ! این جا شب است ... یک شب نوبل ،در قلعه کوچک من ،همه ی این سپاهیان بی سلاح خفته اند.نه خواهرت ،نه برادرت حتی مادرت.به زحمت توانستم بی آن که این پرندگان خفته را بیدار کنم ، خودم را به این اتاق کوچک نیمه روشن ،به این اتاق انتظار پیش از مرگ برسانم. من از تو دورم .... تصویر تو این جا روی قلب من است. اما تو کجایی؟ آن جا در پاریس افسونگر بر روی آن صحنه تئاتر «شانزه لیزه» می رقصی این را می دانم که در این سکوت شبانگاهی آهنگ قدم هایت را می شنوم در این ظلمت زمستانی برق ستارگان چشمانت را می بینم .شنیده ام نقش تو در این نمایش پر نور  و پر شکوه نقش آن شاهدخت ایرانی است که اسیر خان تاتار شده است. شاهزاده خانم باش و برقص. ستاره باش و بدرخش اما اگر قهقه ی تحسین امیز تماشاگران و عطر مستی آور گل هایی که برایت می فرستند تو را فرصت هوشیاری داد در گوشه ای بنشین ونامه ام را بخوان . به صدای پدرت گوش فرا ده . من پدر تو هستم. ژرالدین عزیز من رویای تو را ! رویا امروز تو را ! رویای دیروز تو را! دختر دیدم بر روی صحنه . فرشته ای می دیدم بر روی آسمان  می رقصید و می شنیدم تماشاگران را که می گفتند :"دختره را می بینی ! همان دلقک پیر !اسمش یادت هست ؟ چارلی چاپلین "آری من چارلی هستم .من همان دلقک پیرم. امروز نوبت توست . برقص !من با شلوار پاره پاره رقصیدم و تو در جامه ی حریر شاهزادگان می رقصی . این رقص ها و بیشتراز آن صدای کف زدن تماشاگران . گاه تورا به آسمان می برد .برو !اما گاه گاهی به زمین بیا و زندگی مردمان را تماشا کن . زندگی آن رقاصگان دوره گردی که با شکم گرسنه می رقصندو با پایی که از بینوایی می لرزد. من یکی از آنان هستم. ژرالدین من ط مادی و مانا...ادامه مطلب
ما را در سایت مادی و مانا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : madimana بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 27 آذر 1401 ساعت: 19:17

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} با خود پیمان ببندید با خود پیمان ببندید؛آن قدر قوی شوید که هیچ چیز،هیچ چیز و هیچ چیز آرامش ذهنی تان را به هم نریزد. با خود پیمان ببندید؛در هر گفت و گوی کلامی سلامتی شادی و ثروت را بر زبان جاری سازید. با خود پیمان ببندید؛ همواره توانای مادی و مانا...ادامه مطلب
ما را در سایت مادی و مانا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : madimana بازدید : 39 تاريخ : يکشنبه 27 آذر 1401 ساعت: 19:17

نامه ابراهام لینکلن به معلم پسرشبه پسرم یاد بدهید : او باید بداند که همه مردم عادل و همه ی آن ها صادق نیستند اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد انسان صادقی هم وجود دارد. به او بگویید ،به ازای هر سیاستمدار خودخواه ،رهبر جوانمردی هم یافت می شود. به او بیاموزید که در ازای هر دشمن دوستی هم هست. می دانم که وقت می گیرد ، اما به او بیاموزید اگر با زحمت و تلاش خویش یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد به او بیاموزید ، که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد.اورا از غبطه خوردن بر حذر دارید . به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید. اگر می توانید ، به او نقش موثر کتاب خواندن در زندگی را آموزش بدهید. به او بگویید تعمق کند به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان ،به گل های درون باغچه و زنبورها که درهوا پرواز می کنند دقیق شود . به پسرم بیاموزید ،که در مدرسه بهتر است مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد. به پسرم یاد بدهید با ملایم ها ملایم و با گردن کش ها گردن کش باشد.به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد. حتی اگر همه برخلاف او حرف بزنند. به پسرم یاد بدهید که همه ی حرف ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست است اتنتخاب کند. ارزش های زندگی رابه  پسرم آموزش بدهید اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد . به او بیاموزید ، که می تواند برای فکر و شعورش قیمت تعیین کند اما قیمت گذاری برای دل بی معناست. به او بیاموزید که تسلیم هیاهو نشود و اگرخود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد . در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید اما از او یک نازپرورده ن مادی و مانا...ادامه مطلب
ما را در سایت مادی و مانا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : madimana بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 27 آذر 1401 ساعت: 19:17